امیر حسین امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

من و مامان و بابام

6

سلام زندگی مامان آقا پسرم ٦ ماهه شد ؛ جان شیرین من تو این ماه کم کمک میشینی ولی با کمک ، راستی چند بار هم سوار روروئکت کردم اما فقط  برای چند تا عکس ؛ آخه میگن مضره ، به خاطر همین دیگه استفاده نمی  کنیم . پسرم همچنان به خوردن دستای شیرینت ادامه میدی ، دندون گیر که بهتره پسرم . یه کار بامزه ای که انجام میدی ؛ وقتی صدات میکنم یا صدامو میشنوی گردنتو تا جایی که میتونی به سمت من میچرخونی ، آخه قربونت برم عزیز دا گردنت درد نگیره ، وای عاشق خنده های شیرینتم ؛ دارم ازبین اد دد کردنت واژه های با مزه ای میشنوم مثل ماما و بده ، الهی قربونت برم عزیز ترینم  راستی الان ٤ روزهغذای کمکی را شروع کردی به خوردن ؛ نوش جانت مهربونم یواش یواش دار...
23 دی 1390

5

الان دارم با پسر گلم این پست را می گذار م ؛ پسر عسلی من تا الان بیداره و بغل من دراز کشیده  و یه دستش تو دهنشه و با ولع داره میخوردش گاهی هم به صورت من یورش میبره .باهوش من گاهی هم به صفحه مانیتور و دستای من که  روی کیبورد روی کلمه ها  میزنه خیره میشه . عزیز دل مامان ،از شیرینکاری های این ماهت برات بگم ؛ جیغ میزنی اون هم چه جیغای قشنگی ؛ راستی یه بار با هم مسابقه دادیم البته تو بردی با اون آواهای قشنگت ، دستت را هم که میخوری گاهی همشو و گاهی فقط شصتت ، به غلت زدن همچنان ادامه میدهی ؛ من شما را بر میگردانم شما هم مادام غلت میزنید  . قربونت برم الهی شیرین عسل من ، قهقه میزنی ، وقتی میخندی چقدر لذتبخشه  اما وق...
23 دی 1390
1